Chips معنی

tʃɪps tʃɪps tʃɪps
آخرین به‌روزرسانی:
  • Noun Plural
    پول خرد، سکه
    • - You've got chips?
    • - پول خرد داری؟
    • - I'm out of chips.
    • - پول خردم تمام شده.
  • Noun Plural
    غذا و آشپزی چیپس (اغلب برای سیب‌زمینی به کار می‌رود)، سیب‌زمینی سرخ‌کرده (انگلیسی بریتانیایی)، چیپس سیب‌زمینی (انگلیسی آمریکایی)
    • - Did you order chips?
    • - سیب‌زمینی سرخ‌کرده سفارش‌ دادی؟
    • - cravings for chips or chocolate
    • - هوس شکلات و سیب‌زمینی سرخ‌کرده کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد chips

  1. Noun substitute for money; money
    Synonyms: coin, currency, markers, play money, scratch

Idioms

لغات نزدیک chips