شکل جمع:
expressionsبیان، پیدایی، تجلی، ابراز، کلمهبندی، سیما، قیافه، به زبانآوری
These words are the expressions of my deepest feelings.
این سخنان بیانگر ژرفترین احساسات من است.
بیانگر، نشانه، گویا، نشانگر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Laughter is an expression of joy.
خنده نشانهی شادی است.
(قیافه یا حرکات و غیره که حالت یا معنی چیزی را برساند) قیافه، حالت، وجنه (وجنات)
the quizzical expression on his face
حالت استفهامآمیز چهرهی او
آبوتاب، روش بیان، شور، حال
to sing with expression
با حرارت و اشتیاق آواز خواندن
اصطلاح، عبارت، صورت، زبانزد، هشته
idiomatic expressions
اصطلاحات عامیانه
Don't use slang expressions in front of strangers.
جلو غریبهها اصطلاحات خودمانی به کار نبر.
(ریاضی) صورت، عبارت، جمله
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «expression» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/expression