شکل جمع:
basesاساس، پایه، مبنا، مأخذ، بنیان، بنیاد، زیربنا
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
Atoms form the fundamental basis of matter.
اتم بنیاد اساسی ماده است.
Justice must be the basis of any good legal system.
عدالت باید زیربنای هر نظام حقوقی خوبی باشد.
Dreams were the basis on which he constructed his life.
خواب و خیال شالودهای بود که زندگی خود را بر آن بنا کرد.
on the basis of conjecture
بر مبنای حدس و گمان
the Christian basis of Western civilization
اساس و مایهی مسیحی تمدن غربی
شیوه، روش، نحوه، روال، بر اساس، بهصورت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The aid was given on a temporary basis.
کمکها به شیوهی موقتی ارائه شدند.
The team meets on a weekly basis to discuss progress and challenges.
تیم بهصورت هفتگی برای بحث در مورد پیشرفتها و چالشها جلسه میگذارد.
(به طور) پارهوقت
داوطلبانه
برپایهی، براساس، برمبنای
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «basis» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/basis