با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Development

dɪˈveləpmənt dɪˈveləpmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    developments

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
اقتصاد پیشرفت، توسعه، بسط، ترقی، نمو، رشد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The country's development has accelerated.
- پیشرفت کشور سریعتر شده است.
- We encourage the development of industry.
- ما گسترش صنایع را تشویق می‌کنیم.
- the healthy development of children
- رشد سالم کودکان
- a report on the latest developments
- گزارشی درباره‌ی آخرین پیشرفت‌ها
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد development

  1. noun growth
    Synonyms: adding to, addition, adulthood, advance, advancement, advancing, augmentation, augmenting, boost, buildup, developing, elaborating, enlargement, evolution, evolvement, evolving, expansion, flowering, hike, improvement, increase, increasing, making progress, maturation, maturing, maturity, ongoing, perfecting, progress, progression, reinforcement, reinforcing, ripening, spread, spreading, unfolding, unraveling, upgrowth, upping
    Antonyms: decline, decrease, stoppage
  2. noun happening, incident
    Synonyms: change, circumstance, conclusion, denouement, event, eventuality, eventuation, issue, materialization, occurrence, outcome, phenomenon, result, situation, transpiration, turn of events, upshot

لغات هم‌خانواده development

ارجاع به لغت development

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «development» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/development

لغات نزدیک development

پیشنهاد بهبود معانی