امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Green

ɡriːn ɡriːn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    greens
  • صفت تفضیلی:

    greener
  • صفت عالی:

    greenest

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective A1
رنگ سبز link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی رنگ

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- green light
- چراغ سبز
- green grass
- علف سبز
- I will keep my mother's memory green.
- خاطره‌ی مادرم را زنده نگه خواهم داشت.
- the green years
- ایام جوانی
- green politics
- سیاست حفظ محیط زیست
- green-eyed
- حسود
- the village green
- مرغزار دهکده
نمونه‌جمله‌های بیشتر
adjective
سبز، خرم، تازه، ترو تازه
- a green field
- زمین سرسبز، سبزه‌زار
- The rain greened the grass.
- باران چمن را سبز کرد.
- green lumber
- الوار تر
adjective
نارس، بی‌تجربه
- a green teacher
- معلم خام‌دست (بی‌تجربه)
- green banana
- موز نارس
noun
سبزه، چمن
- green salad
- سالاد سبزی (کاهو و اسفناج و غیره)
noun
معتدل
- a green winter
- زمستان ملایم
verb - transitive
سبز کردن
verb - intransitive
سبز شدن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد green

  1. adjective young, new, blooming
    Synonyms:
    bosky budding burgeoning callow developing flourishing foliate fresh grassy growing half-formed immature infant juvenile leafy lush maturing pliable puerile pullulating raw recent sprouting supple tender undecayed undried unfledged ungrown unripe unseasoned verdant verduous youthful
    Antonyms:
    old withered
  1. adjective inexperienced
    Synonyms:
    callow credulous fresh gullible ignorant immature inexpert ingenuous innocent naive new raw tenderfoot unconversant unpolished unpracticed unseasoned unskillful unsophisticated untrained unversed wet behind the ears young youthful
    Antonyms:
    experienced expert skilled
  1. adjective emerald in color
    Synonyms:
    apple aquamarine beryl chartreuse fir forest grass jade kelly lime malachite moss olive pea peacock pine sage sap sea spinach verdigris vert viridian willow
  1. adjective referring to practices or policies that do not negatively affect the environment
    Synonyms:
    biodegradable ecological environmental environmentally-safe environment-friendly
  1. noun square or park in center of town
    Synonyms:
    common field grass grassplot lawn plaza sward terrace turf

Collocations

Idioms

لغات هم‌خانواده green

  • verb - transitive
    green

سوال‌های رایج green

معنی green به فارسی چی میشه؟

کلمه "green" در زبان انگلیسی به معنای "سبز" است و این رنگ یکی از رنگ‌های اصلی در طیف رنگ‌ها به شمار می‌آید. سبز به طور خاص با طبیعت، زندگی، رشد و تازگی مرتبط است. در ادامه به بررسی معانی، توضیحات و نکات جالب مربوط به "green" می‌پردازیم.

معانی:

1. رنگ سبز: این معنی اصلی کلمه است و به رنگی اشاره دارد که معمولاً در گیاهان و درختان مشاهده می‌شود. رنگ سبز به دلیل وجود کلروفیل در گیاهان است که برای فرآیند فتوسنتز ضروری است.

2. تازه و نو: کلمه "green" می‌تواند به معنای تازگی و نو بودن نیز باشد. مثلاً می‌توان گفت "green ideas" به ایده‌های نو و تازه اشاره دارد.

3. محیط زیست: واژه "green" به طور گسترده‌ای برای اشاره به مسائل زیست محیطی و پایداری استفاده می‌شود. اصطلاحاتی مانند "green energy" (انرژی سبز) و "green technology" (فناوری سبز) به کار می‌روند.

4. عدم تجربه یا بی‌تجربگی: در زبان محاوره‌ای، "green" می‌تواند به بی‌تجربگی یا نداشتن دانش کافی اشاره کند، مثلاً "He is still green at this job" به معنای "او هنوز در این کار بی‌تجربه است" است.

نکات جالب:

1. معانی فرهنگی: در فرهنگ‌های مختلف، رنگ سبز معانی متفاوتی دارد. مثلاً در برخی فرهنگ‌ها، سبز نشانه شانس و خوشبختی است، در حالی که در برخی دیگر ممکن است به معنای حسادت باشد.

2. رنگ سبز در طبیعت: سبز رنگ غالب در طبیعت است و به طور مستقیم با زندگی و رشد گیاهان مرتبط است. بسیاری از کشورها و مناطق به خاطر مناظر سبز خود شناخته می‌شوند، مانند ایرلند که به "جزیره سبز" معروف است.

3. استفاده در طراحی: در طراحی داخلی و مد، رنگ سبز به عنوان یک رنگ آرامش‌بخش و طبیعی شناخته می‌شود. استفاده از رنگ سبز می‌تواند حس تازگی و طراوت را به فضا ببخشد.

4. رنگ سبز در روانشناسی: سبز به عنوان رنگی آرامش‌بخش شناخته می‌شود و می‌تواند احساس آرامش و رفاه را ایجاد کند. بسیاری از مراکز درمانی و بهداشتی از این رنگ در دکوراسیون خود استفاده می‌کنند.

5. سبز به عنوان نماد: در بسیاری از کشورها، سبز به عنوان نماد ملی یا فرهنگی استفاده می‌شود. به عنوان مثال، پرچم کشورهایی مانند ایتالیا و لبنان شامل رنگ سبز است.

6. سبز در ادبیات و هنر: رنگ سبز در ادبیات و هنر نیز نماد معانی مختلفی است. شاعران و نویسندگان اغلب از این رنگ برای القای احساسات و تصورات خاص استفاده می‌کنند.

ارجاع به لغت green

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «green» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/green

لغات نزدیک green

پیشنهاد بهبود معانی