گذشتهی ساده:
groupedشکل سوم:
groupedسومشخص مفرد:
groupsوجه وصفی حال:
groupingشکل جمع:
groupsدسته، گروه، انجمن، جمعیت، گروهبندی کردن، دستهدسته کردن، جمع شدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
گروه، گروهبندی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a dance group
گروه رقص
a group of houses
چند منزل
to group workers according to age
کارگران را از نظر سن گروهبندی کردن
They were grouped into three kinds.
آنها در سه نوع دستهبندی شده بودند.
group discussion
بحث گروهی
group tendencies
گرایشهای گروهی
a group of rascals
یک مشت اراذل و اوباش
various social groups
طبقات اجتماعی گوناگون
Foreign students tended to group together.
دانشجویان تمایل داشتند که با هم محشور باشند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «group» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/group