گذشتهی ساده:
usedشکل سوم:
usedسومشخص مفرد:
usesوجه وصفی حال:
usingشکل جمع:
usesاستفاده کردن از، به کار بردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
I use a knife to cut the meat.
از چاقو برای بریدن گوشت استفاده میکنم.
They used tanks and cannons.
آنها تانک و توپ را به کار بردند.
I use my computer to stay connected with friends and family.
از کامپیوترم برای برقراری ارتباط با دوستان و خانواده استفاده میکنم.
مصرف کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We used all of the oil.
همهی روغن را مصرف کردیم.
Our generation should not use up all of the world's resources.
نسل ما نباید همهی منابع جهان را مصرف کند.
به کار بردن (لغت و عبارت و غیره)
This pronunciation is used only in Scotland.
این تلفظ فقط در اسکاتلند به کار میرود.
Remember to use the phrase "thank you" at the end of your email.
فراموش نکنید که در انتهای ایمیل خود عبارت «متشکرم» را به کار ببرید.
سوءاستفاده کردن از
Don't let them use you!
نگذار از تو سوءاستفاده کنند!
He is being used by his wife's family.
خانوادهی زنش از او سوءاستفاده میکنند.
پیش از با to میآید و بیانگر استمرار و تکرار عملی در گذشته است
I used to see him every day.
هر روز او را میدیدم.
I got used to being alone.
به تنها بودن عادت کردم.
کاربرد
the use of this computer
کاربرد این کامپیوتر
The knife's use is for cutting vegetables.
کاربرد چاقو برای بریدن سبزیجات است.
The car's use is for transportation.
کاربرد خودرو برای حملونقل است.
استفاده
During class hours, all computers are in use.
در ساعات کلاس، همهی کامپیوترها در حال استفاده هستند.
The laptop is currently in use.
لپتاپ در حال حاضر در حال استفاده است.
The generator is in use day and night.
مولد الکتریکی شب و روز کار میکند.
مصرف
The controlled use of fossil fuels is necessary to prevent environmental damage.
مصرف کنترلشدهی سوختهای فسیلی برای جلوگیری از آسیبهای زیستمحیطی ضروری است.
The excessive use of pesticides can harm insect populations.
مصرف بیش از حد آفتکشها می تواند به جمعیت حشرات آسیب برساند.
کاربرد (لغت و عبارت و غیره)
The repeated use of the word "amazing" made the speech less impactful.
کاربرد مکرر لغت «شگفتانگیز» باعث شد سخنرانی تأثیرگذاری کمتری داشته باشد.
Fast Dictionary serves as a useful tool for clarifying the meaning and use of unfamiliar words.
فستدیکشنری بهعنوان ابزاری مفید برای روشن کردن معنی و کاربرد لغات ناآشنا عمل میکند.
کشیدن (مواد مخدر)، نوشیدن (مشروب) (بهطور منظم)
Some students use narcotics.
برخی از دانشجویان مواد مخدر میکشند.
They often use wine.
اغلب شراب مینوشند.
اجازهی استفاده
I gave my brother the use of my car.
به برادرم اجازهی استفاده از اتومبیل خودم را دادم.
the use of the pool
اجازهی استفاده از استخر
قدرت استفاده، توانایی استفاده
As a result of the accident , he lost the use of his left hand.
در نتیجهی آن تصادف قدرت استفاده از دست چپش را از دست داد.
I lost the use of my left leg last year.
سال گذشته توانایی استفاده از پای چپم را از دست دادم.
فایده، نفع
Complaining is no use.
شکایت فایده ندارد.
What is the use of begging him?
التماس کردن به او چه فایدهای دارد؟
عادت
Use can almost change the stamp of nature.
(شکسپیر) عادت تقریباً میتواند اثر طبیعت را دگرگون کند.
The use of bowing as a sign of respect varies between different cultures.
عادت تعظیم به عنوان نشانهی احترام در فرهنگهای مختلف متفاوت است.
(تا آخر) مصرف کردن، به کار بردن، بهرهبرداری کردن، تحلیل بردن
نیاز داشتن، احتیاج داشتن
مورداستفاده قرار گرفتن، کاربرد پیدا کردن، معمول شدن
1- نیاز نداشتن (به)، مصرف نداشتن 2- بد آمدن (از)
بیفایده است!، بیهوده است!، فایده ندارد!
استفاده کردن (از)، به کار بردن، غنیمت شمردن
از کار افتاده، بیمصرف، تعطیل
درحال استفاده، مورد استفاده، مورد استعمال، درحال استعمال
به کار گرفتن، استفاده کردن، به کار بستن
مغزتو به کار بنداز، از اون کلهی پوکت استفاده کن، مختو به کار بنداز
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «use» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/use