گذشتهی ساده:
plannedشکل سوم:
plannedسومشخص مفرد:
plansوجه وصفی حال:
planningشکل جمع:
plansبرنامه، طرح، نقشه، تدبیر، اندیشه، خیال
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
our vacation plans in Kerman
برنامهی تعطیلات ما در کرمان
plan of action
برنامهی اجرایی
their secret plan to build an atomic bomb
طرح سری آنها برای ساختن بمب اتم
the government's new plan for reducing inflation
برنامهی جدید دولت برای کاستن تورم
the floor plan of the building
نقشهی کف ساختمان
One cannot build without a plan.
بدون نقشه نمیشود ساختمان ساخت.
طرح ریختن، نقشه کشیدن، طراحی کردن، قصد کردن، ترتیب انجام کاری را دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the plans of the new machinery
نقشههای ماشینآلات جدید
The enemy planned its attack carefully.
دشمن حملهی خود را بادقت طرحریزی کرد.
the architect who planned this building
معماری که نقشهی این ساختمان را کشید
He planned and carried out the project single-handedly.
به تنهایی طرح را برنامهریزی و اجرا کرد.
Where do you plan to go tomorrow?
فردا در نظر داری کجا بروی؟
When do you plan to get married?
کی قصد ازدواج داری؟
He plans to send his son to France.
قصد دارد پسرش را به فرانسه بفرستد.
He has planned the reception for the ambassadors.
او ترتیب مهمانی برای سفرا را داده است.
ترتیب کاری را دادن، برای انجام کاری آماده شدن، نقشهی چیزی را ریختن
جزئیات چیزی را در نظر گرفتن و از پیش نقشه کشیدن
طبق نقشه، طبق برنامه، بهطور حسابشده
کلمهی «plan» در زبان فارسی به «برنامه» یا «طرح» ترجمه میشود.
برنامه، واژهای آشنا و پرکاربرد در زندگی روزمره، محیطهای کاری، آموزش، مدیریت و حتی در تصمیمگیریهای فردی است. در تعریف کلی، «برنامه» مجموعهای از اهداف، مراحل، منابع و زمانبندیهای مشخص است که برای دستیابی به یک نتیجهی مطلوب تنظیم میشود. هدف از برنامهریزی، ایجاد نظم، کاهش سردرگمی، افزایش بهرهوری و حرکت هدفمند در مسیر مشخص است.
در زندگی شخصی، داشتن برنامه نشانهی بلوغ فکری و خودمدیریتی است. فردی که برای روز، هفته یا حتی سال آیندهی خود برنامه دارد، بهتر میتواند زمانش را مدیریت کند، اولویتها را تشخیص دهد و انرژی خود را در مسیر درست بهکار بگیرد. برنامهریزی شخصی میتواند شامل تنظیم ساعات مطالعه، برنامهی ورزشی، بودجهبندی مالی یا حتی تعیین اهداف بلندمدت مانند مهاجرت، تحصیل یا تغییر شغل باشد.
در محیطهای حرفهای، برنامهریزی نقش ستون فقرات هر پروژه یا سازمان را ایفا میکند. در این زمینه، «طرح» یا «برنامه» میتواند به یک نقشهی اجرایی دقیق اطلاق شود که طی آن تیمها، بودجه، زمانبندیها، منابع انسانی و فناوری در کنار هم قرار میگیرند تا یک هدف سازمانی محقق شود. موفقیت یا شکست بسیاری از پروژهها، وابسته به کیفیت برنامهریزی و توانایی تیم در اجرای مؤثر آن است.
در آموزش و پرورش، «برنامهی درسی» یا «طرح درس» نشان میدهد که چه موضوعاتی، با چه ترتیبی و در چه زمانی باید به دانشآموز یا دانشجو ارائه شود. این نوع برنامهریزی به معلمان کمک میکند تا با انسجام و هدفمندی آموزش دهند و از منابع آموزشی بهشکل مؤثرتری بهره ببرند. همچنین، وجود برنامههای مدون به دانشآموزان این امکان را میدهد که با دیدی روشنتر مسیر یادگیری خود را دنبال کنند.
در ابعاد کلانتر، دولتها و نهادهای ملی نیز برای توسعهی اقتصادی، اجتماعی و زیربنایی کشورها برنامهریزی میکنند. «برنامههای توسعه»، «طرحهای راهبردی» و «چشماندازهای ملی» نمونههایی از برنامهریزی در سطح کلاناند که آیندهی یک جامعه را ترسیم و جهتدهی میکنند. در این سطح، برنامهریزی نهتنها نیازمند دادههای دقیق و تحلیلهای کارشناسی است، بلکه باید انعطافپذیر، جامع و منطبق بر شرایط متغیر باشد.
«برنامه» تنها یک سند یا نقشه نیست؛ بلکه نمایانگر یک شیوهی اندیشیدن و تصمیمگیری آگاهانه است. برنامهریزی یعنی نگاه به آینده، تعیین مسیر، و آمادگی برای مواجهه با چالشها. چه در زندگی فردی و چه در ساختارهای جمعی، نداشتن برنامه بهمعنای رها شدن در جریان اتفاقات است؛ اما داشتن برنامه، هرچند ساده، میتواند کنترل زندگی و تحقق اهداف را ممکن سازد.
گذشتهی ساده plan در زبان انگلیسی planned است.
شکل سوم plan در زبان انگلیسی planned است.
شکل جمع plan در زبان انگلیسی plans است.
وجه وصفی حال plan در زبان انگلیسی planning است.
سومشخص مفرد plan در زبان انگلیسی plans است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «plan» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/plan