گذشتهی ساده:
changedشکل سوم:
changedسومشخص مفرد:
changesوجه وصفی حال:
changingشکل جمع:
changesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(اتومبیل) توی دندهی سنگینتر گذاشتن
به نوبت عمل کردن، نوبتی کردن
1- تغییر (از یک روش یا چیز به روش یا چیز دیگر)
2- جا عوض کردن، مبادله کردن
(در اتومبیل) توی دندهی سبکتر گذاشتن
لباس اضافی (برای عوض کردن)
کهنهی بچه را عوض کردن
ملافهی بستر را عوض کردن
تغییر مکان، تغییر جهت، معکوسسازی
اتوبوس عوض کردن
(اتومبیل) دنده عوض کردن
تغییر یا تنوع ایجاد کردن
1- (موسیقی - آلت زنگولهای) زنگولهها را با آواهای گوناگون به صدا درآوردن 2- به طرق گوناگون گفتن یا انجام دادن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «change» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/change